سرویس سیاست مشرق - در سال ۱۷۸۹ میلادی در فرانسه انقلابی روی داد که معروف به انقلاب کبیر فرانسه شده است. در متن پروتکل های صهیونیسم جهانی آمده است که : "ما این انقلاب را "انقلاب کبیر" نامیده ایم" امروز اسناد موثقی از سوی تاریخ نگاری معتبر همچون آلبر ماله و دیگران در خصوص نقش قابل توجه لژ های فراماسونری در صحنه گردانی این انقلاب بورژوایی وجود دارد.
انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرال – بورژوایی بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال را از مزایای ویژه ای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایه داران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیاز ها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری با سرمایه داران و بازرگانانی بود که ایده های بورژوایی عصر روشنگری را در سر داشتند و تحت شعار برابری خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتیازات ویژه فئودالی بودند.
بورژوازی ذیل شعار آزادی، محدود شدن قدرت سلطنت و گسترش نفوذ صاحبان سرمایه های مالی و تجاری را طلب می کرد و توده های مردم که اکثرا از دهقانان فقیر و پیشه وران خرده پا و گروه کم جمعیت کارگران صنایع تشکیل می شد در آروزی لغو مالیتهای فئودالی و عشیریه های اجباری به کلیسا بودند. توده ها تحت هدایت افرادی مثل میرابو، مارا، دانتون، ربسپیر و تاثیر پذیری از ایده های فیلسوفان عصر روشنگری به ویژه افرادی مثل ولتر و روسو علیه سلطنت مطلقه لویی شانزدهم طغیان کردند و در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ زندان باستیل را که نماد استبداد خاندان بوربون بود ویران ساختند.
با عقب نشینی لویی شانزدهم سلطنت مشروطه تشکیل شد و بورژوازی لیبرال بخش عمده ای از قدرت را به دست گرفت در فاصله سال های ۱۷۹۱ -۱۷۹۲ قدرت غالبا در دست کلوپ سیاسی ژیروند ها یعنی نمایندگان سرمایه داری لیبرال خواهان سلطنت مشروطه قرار داشت. شاکله کلوپ ژیروندها توسط فراماسونری اداره می شد و رهبران معروف آن مثل میرابو ماسون بودند. اینان در مجلس ملی فرانسه قوانین بسیاری به نفع سرمایه داران و به منظور بسط عقاید خود به تصویب رساندند اما فکر چندانی به حال توده های فقیر دهقانان و کارگران نکردند. از این رو موج اعتراضات اقشار فرودست دوباره بالا گرفت و این بار نمایندگان جناح تندرو بورژوازی که ژاکوبن ها نامیده می شدند به قدرت رسیدند.
رهبری ژاکوبن ها را ربسپیر که سخت تحت تاثیر عقاید ژان ژاک روسو بود بر عهده داشت در قریب دو سال حکومت ژاکوبن ها (۱۷۹۴-۱۷۹۲) در فرانسه رژیم جمهوری اعلام شد و علی رغم شعارهای بسیاری در خصوص آزادی، دوران ترور و وحشت حاکم شد و نزدیک به چهل هزار نفر توسط جمهوری انقلابی مدافع حقوق بشر با گیوتین گردن زده شدند و ده ها هزار نفر بازداشت و روانه زندان ها شدند و اختناق شدیدی پدید آمد. در دوران ژاکوبن ها اگر چه اصلاحات ارضی به نفع روستاییان انجام شد اما مشکلات معیشتی مردم اغلب ادامه یافت و حاکمیت صاحبان سرمایه جانشین حکومت فئودال ها و اشراف گردید. توده های فقیر روستایی و شهری چون روند اوضاع را به نفع خود ندیدند از حکومت ناامید شدند و دست از حمایت از آن کشیدند و پس از آن جناحی از سرمایه داران فرانسه در ۲۷ ژوئیه ۱۷۹۴ (۹ تریمیدور) کودتایی علیه ربسپیر و ژاکوبن ها صورت داد و آن ها را سرنگون و ربسپیر را اعدام کرد.
نقش تاریخی انقلاب فرانسه که توسط ژاکوبن ها کامل گردید لغو امتیازات فئودال خان ها و اشراف و برقراری حکومت سرمایه داران به جای فئودال ها و بسط نظام لیبرال دموکرات بود.
انقلاب فرانسه به جهت میزان تاثیر گذاری و سیر حرکت ایدئولوژی لیبرال – بورژوایی رهبری کننده انقلاب و نیز نتایج و تبعات گسترده آن در فرانسه و سراسر اروپا به مظهر و نمونه کلاسیک انقلاب های مدرن بدل گردید.